رواي ميگويد وقتي حضرت زهراء (سلام الله عليها) در آخرين لحظات حيات پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) وارد منزل پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شد، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) چشمش به زهراء (سلام الله عليها) افتاد و قطرات اشكش جاري شد. سؤال كردم كه يا رسول الله چرا گريه ميكني؟
فرمود وقتي نظرم به زهراء (سلام الله عليها) افتاد، به ياد آوردم مصايبي را كه پس از من به زهراء (سلام الله عليها) وارد ميشود. ميبينم كه ذلت و خواري داخل خانه زهراء شده، حرمت او را شكستهاند، حق او را به يغما بردهاند، ارث او را تصرف كردهاند، پهلوي او را شكستهاند و جنين او را سقط كردهاند در حاليكه او فرياد ميزند كه يا محمدا، ولي كسي كمك نميكند. از مردم كمك ميطلبد ولي كسي به فريادش نميرسد ... اول كسي كه به من ملحق ميشود، زهراء (سلام الله عليها) است. پس او ميآيد نزد من درحاليكه محزون و گرفته و غمناك و حقش غصب شده و به شهادت رسيده است.
وقتی پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) وقتي زهراء (سلام الله عليها) را با اين وضع ميبينم، ميگويد :
دست بر ميدارم و نفرين ميكنم و ميگويم خدايا! لعنت كن كس را كه به او ظلم كرد، ... در آتش جاودانه كن آنكس كه او را كتك زد تا فرزندش سقط شود. در اين حال ملائكه آمين ميگويند.
جويني(از علمای اهل سنت) ، فرائد السمطين، ج2، ص34
نظرات شما عزیزان: