دستور قرآني داریم که :
قُلْ لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى
.الشوری /23
بگو اجر رسالت نمیخواهم ، جز مودت و محبت خویشانم.
حال در صیحترین روایات اهل سنت هم داریم که
أن فاطمة غضبت على أبي بكر فهجرته حتى توفيت .
فاطمه بر ابو بکر غضب کرده پس با از او کناره مي گرفت ( کنايه از قهر) تا اينکه از دنيا رفت
صحيح البخاري في كتاب الخمس ، باب فرض الخمس : 4 / 504 ، ح 65 12 .
در جاي ديگر مي گويد :
أن فاطمة وجدت على أبي بكر فهجرته .
فاطمه بر ابو بکر غضب کرده پس از او دوري کرد .
صحيح البخاري ، کتاب المغازي باب غزوة خيبر ، ج 5 :82 ، ح 704 ، وروي ذلك في مسند أحمد ج 1 ، ص 9 ط . م ، و ج1 ، ص 18 ط . ب ، وكفاية الطالب : ص370 باب 99 فضائل فاطمة 3 ، وطبقات ابن سعد ج 8 : 23 ذكر بنات رسول الله 9 - فاطمة - وفيه : فغضبت فاطمة ، وكنز العمال ج 7 : 242 ، ح 18769 .
حال سوالهای بسیار مهمی که پیش می اید این است که :
1 : ایا ابوبکر قران نمیخواند ؟
2 : ایا ابوبکر به قران عمل نمی کرد و با با نص صریح قران مخالفت کرده ؟
به راستی دلیل این عمل خانم فاطمه زهرا چه بوده است ؟
نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به حضرت علي (عليه السلام) فرمود:
و الذي نفسي بيده! لولا أن يقول فيك طوائف من أمتي ما قالت النصارى في عيسى بن مريم، لقلت فيك اليوم مقالا لا تمرّ بأحد من المسلمين إلا أخذ التراب من أثر قدميك يطلبون به البركة.
قسم به خدايي که جان من در قبضه قدرت اوست! اگر اين دلهره را نداشتم که مردم درباره تو غلوّ کنند، همانگونه که درباره عيسي غلوّ کردند، درباره تو سخني را ميگفتم که از کنار هيچ مسلماني عبور نميکردي، مگر اينکه خاک زير پاي تو را برميداشتند و با آن، تبرک ميجستند
.المعجم الکبير للطبراني، ج1، ص320، حديث951 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص131 ـ علل الحديث لإبن أبي حاتِم، ج1، ص313 - المناقب للخوارزمي، ص311
منم بنده ي اهل بيت نبي
ستاينده ي خاک و پاي وصي
غرقه دارم دو يار وفي
همانا که باشد مرا دستگير
خداوند تاج و لوا و سرير
خداوند جوي مي و انگبين
همان چشمه ي شير و ماء معين
اگر چشم داري به ديگر سراي
به نزد نبي و علي گير جاي
گرت زين بد آيد گناه منست
چنين است و اين دين و راه منست
برين زادم و هم برين بگذرم
چنان دان که خاک پي حيدرم
دلت گر به راه خطا مايلست
ترا دشمن اندر جهان خود دلست
نباشد جز از بي پدر دشمنش
که يزدان به آتش بسوزد تنش
هر آنکس که در جانش بغض عليست
ازو زارتر در جهان زار کيست
نگر تا نداري به بازي جهان
نه برگردي از نيک پي همرهان
همه نيکي ات بايد آغاز کرد
چو با نيکنامان بوي همنورد
از اين در سخن چند رانم همي
همانا کرانش ندانم همي
رواي ميگويد وقتي حضرت زهراء (سلام الله عليها) در آخرين لحظات حيات پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) وارد منزل پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شد، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) چشمش به زهراء (سلام الله عليها) افتاد و قطرات اشكش جاري شد. سؤال كردم كه يا رسول الله چرا گريه ميكني؟
فرمود وقتي نظرم به زهراء (سلام الله عليها) افتاد، به ياد آوردم مصايبي را كه پس از من به زهراء (سلام الله عليها) وارد ميشود. ميبينم كه ذلت و خواري داخل خانه زهراء شده، حرمت او را شكستهاند، حق او را به يغما بردهاند، ارث او را تصرف كردهاند، پهلوي او را شكستهاند و جنين او را سقط كردهاند در حاليكه او فرياد ميزند كه يا محمدا، ولي كسي كمك نميكند. از مردم كمك ميطلبد ولي كسي به فريادش نميرسد ... اول كسي كه به من ملحق ميشود، زهراء (سلام الله عليها) است. پس او ميآيد نزد من درحاليكه محزون و گرفته و غمناك و حقش غصب شده و به شهادت رسيده است.
وقتی پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) وقتي زهراء (سلام الله عليها) را با اين وضع ميبينم، ميگويد :
دست بر ميدارم و نفرين ميكنم و ميگويم خدايا! لعنت كن كس را كه به او ظلم كرد، ... در آتش جاودانه كن آنكس كه او را كتك زد تا فرزندش سقط شود. در اين حال ملائكه آمين ميگويند.
جويني(از علمای اهل سنت) ، فرائد السمطين، ج2، ص34